گاهی یادمون میره چقدر همدیگه رو دوست داریم. حتما باید یک اتفاقی بیفته تا یادمون بیاد وقتی شنیدم پسرداییم کرونا داره قلبم ریخت نگران شدم هم نگران خودش، هم نگران بچه هاش و خانمش دیروزم که زنگ زدم حالش رو بپرسم نزدیک بود بزنم زیر گریه وقتی صدای بیحالش رو شنیدم خدا رو شکر که امروز بهتر شده یک لحظه تمام کودکی و دوران خوش بچگی اومد جلو چشمم همه جا پایه شیطنت هام بود فقط هم این یک نفر نبود ما و بچه هایی دایی همیشه باهم بودیم تا بعد از ازدواج کم کم از هم دور نگران منبع

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروشگاه زینومد | محصولات زینومد نوشته های دخترک دانلود فایل تخفیف ویژه کلکسیون اسکناس و سکه سرگرمی،حاشیه،اخبار،همه عکس،ورزش،دانلود،تفریحی،و... جی بی پوز فناوری و تلویزیون دیجیتال قالب رزبلاگ و وبلاگ و گرافیک و ابزار وب رز اسکین